کربلای پنج
کربلای پنج
خانه
سرآغاز
تماس با من
خلاصه آمار
بایگانی
ارديبهشت ۱۳۹۲
(۲)
فروردين ۱۳۹۲
(۲)
اسفند ۱۳۹۱
(۲)
بهمن ۱۳۹۱
(۱)
دی ۱۳۹۱
(۲)
آذر ۱۳۹۱
(۳)
مهر ۱۳۹۱
(۴)
شهریور ۱۳۹۱
(۶)
مرداد ۱۳۹۱
(۱)
آخرین مطالب
۹۲/۰۲/۰۵
افراط و تفریط
۹۲/۰۲/۰۳
دیگر مرا ام البنین نخوانید...
۹۲/۰۱/۱۰
فتح الفتوح
۹۲/۰۱/۰۵
انسیة الحوراء
۹۱/۱۲/۲۷
آخرین مطلب
۹۱/۱۲/۱۸
.Maid in U.K
۹۱/۱۱/۲۶
اللهم ارزقنا توفیق شهادة فی سبیلک
۹۱/۱۰/۱۸
عشقعلی
۹۱/۱۰/۰۲
جنون
۹۱/۰۹/۲۸
شب یلدا
وب گاه های مفید
حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی
علامه مصباح
حضرت آیت الله العظمی نوری هممدانی
حضرت آیت الله العظمی بهجت
حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
نایب بر حق
دوستان
گریز134(حاج امین ایمنی)
خروج اضطراری
خط 57(حاج میلاد فریدنیا)
پسر فاطمه(حاج میلاد فریدنیا)
مبین نهاوندی
؟(سید بنیان مویدی)
از دل(حاج احسان توکلیان)
MILAD KINGS(سید میلاد حسینی)
آبی آسمانی(رسول عاری)
انسیة الحوراء
دوشنبه, ۵ فروردين ۱۳۹۲، ۰۲:۱۷ ق.ظ
۰
۰
۹۲/۰۱/۰۵
امیر رضا خشنودی
نظرات
(۳)
۰۵ فروردين ۹۲ ، ۲۱:۱۰
110( با حروف ابجد)
نیزه ها که فرود آمدند
درد که به پهلویش رسید
اشک از گوشه چشمهایش راه باز کرد
از همان گودال عمیق
رو کرد به سمت مدینه
چشیدن کی بود مانند دیدن ؟
۰۶ فروردين ۹۲ ، ۰۲:۵۳
گرفتار
داغت که باسکوت سبکتر نمیشود
حرفی بزن جواب که با سر نمیشود...
در بسترت برای من انگار زینبی
آدم سه ماهه این همه لاغر نمیشود!
۰۹ فروردين ۹۲ ، ۱۲:۲۶
آبی آسمانی
سلام
به قول بچه ها سنگر نو مبارک.
چه جالب!
نظرای آبی آسمانی پاک شده..
پاسخ:
سلام
خیلی ممنون
وقتی از میهن بلاگ مهاجرات کردم اومدم اینجا بعضی از نضرات پاک شده بود.
ارسال نظر
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در
بیان
ثبت نام
کرده اید می توانید ابتدا
وارد شوید
.
نام *
پست الکترونيک
سایت یا وبلاگ
پیام *
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
کد امنیتی *
ارقام فارسی و انگلیسی پذیرفته میشوند
نظر بصورت خصوصی ارسال شود
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک میباشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.
پست الکترونیک برای عموم قابل مشاهده باشد
اخطار!
درد که به پهلویش رسید
اشک از گوشه چشمهایش راه باز کرد
از همان گودال عمیق
رو کرد به سمت مدینه
چشیدن کی بود مانند دیدن ؟