ماجرای یک اس ام اس بازی
يكشنبه, ۳۰ مهر ۱۳۹۱، ۱۰:۵۸ ب.ظ
بسم الله الرحمان الرحیم
دیشب داشتم با میم ف اس ام اس بازی میکردم .
میم ف بهم گفت اگه میخوای گره از تو کارات حل بشه دست و پای پدر و مادرت رو ببوس آخه امام حسین علیه آلاف التحیة و الثنا هم چنین میکرده .
منم بهش گفتم امان از آخرین بار که این کار را کرد .
در جواب گفت تو عجب دیوانه ای هستی فقط حیف که من دیر کشفت کردم..........
۹۱/۰۷/۳۰
هر روز بیشتر برام ثابت میشه